سفر به سرعین
در مسافرت تابستان امسالمون به همراه خانواده عمه جون مهناز (امیرآقا و الهام و علی ) به سرعین رفتیم . دوشنبه 11 شهریور 5 صبح به مقصد سرعین راه افتادیم . امیرمحمد تو ماشین خواب بود . هر جایی که بابایی ترمز میکرد چشماشو باز میکرد و میگفت رسیدیم؟ مشهد؟ ... برای ما شده بود بابا پنجعلی ( بابای نقی در سریال پایتخت ) !!!! همش میگفت مشهد؟ ... راستش خیلی دوست داشت بریم مشهد. تو مهد کودک هم به خانم مربیش گفت میریم مشهد ..... برای دستشویی بردن امیرمحمد داستان داشتیم . خودشو نگه میداشت تا دستشویی تمیز پیدا بشه. اولین جایی که بردمش دستشویی چشماشو بست و دماغشو گرفت و گفت در عمرم دستشویی اینطوری نرفته بودم ...&...